سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دین و فرهنگ
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  بذرافشان[19]
 

دانش آموخته حوزه ودانشگاه .دارای مدارج علمی اتمام سطح حوزه و کارشناسی ارشد مذاهب اسلامی/ با تجربه و تخصص در زمینه های "اطلاع رسانی و ارتباطات" ،"الهیات و معارف اسلامی" ،"روش تحقیق"، عضو هیات موسس وهیات مدیره انجمن کتابداری و اطلاع رسانی استان قم ، مدرس دروس عمومی و دروس کتابداری واطلاع رسانی ومباحث روش تحقیق و.../ دارای سابقه همکاری بانشریات مختلف /مدیر و مشاور برخی پایگاه های اینترنتی و عضو گروهای کارشناسی مختلف

    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 12
کل بازدید : 43523
کل یادداشتها ها : 24

نوشته شده در تاریخ 90/1/8 ساعت 11:19 ع توسط بذرافشان


Scientific Classification on Bibliography
پرویز اذکائی (سپیتمان)

«فهرست‏»ها خواه از اشیاء و یا اسماء هم از دیرباز بر دو نوع، یعنی مبنی بر دوگونه طبقه‏بندی بوده است: الفبایی و موضوعی؛ دانسته است که فهرستهای الفبایی، بیشتر در ترتیب حروف اسامی (اشخاص و کتب) و مفردات لغات و فرهنگها و واژه‏نامه‏ها کارآمد است، و فهرستهای موضوعی در تبویب اشیاء مجرّد و اسامی مرکّب و عناوین ذی محتوی، همچون علوم و فنون و کتابها و مانند اینها به کار آید. چنان‏که جالینوس در «پیناکس» (فهرست, سیاهه) آثار خویش بنا به ترجمه حُنَین بن اسحاق، کتابهای خود را اولاً در دو مقوله کلّی رده‏بندی کرده؛ گوید در مقاله اول، کتابهای طبّی و در مقاله دوم کتابهای منطق و فلسفه و بلاغت را آورده؛ و ثانیاً ترتیب کتابهای هر مقاله کلّی نیز تا حدّی به موجب تفریع موضوعی است، چنان‏که حتّی یک گفتار به عنوان «فی مراتب القرأة» داشته، که به خواننده توصیه می‏کند. کتابهایش را به ترتیبی که آورده «کتاب بعد کتاب» از اول تا آخر بخواند.
حُنَین گوید: من این گفتار را ترجمه نکردم، بلکه پسرم اسحاق آن را برای بختیشوع ترجمه کرده است.[2] به هر حال، ملاحظه می‏شود که جالینوس کتابهای طبی خود را تقریباً به قاعده امروز برحسب «کلیّت متنازل» رده‏بندی نموده (اِشکال فنّی در کار وی «ترکیب متزاید» است). اما کلیّات موضوعی از « فِرَق» یا مکاتب طبّی (که خود بر سه قسم است) و از«صناعت طبّی» آغاز می‏شود، سپس کتابهایی را که در اجزاء این صناعت نوشته، به فهرست می‏آورد.
باری، دانسته است که ابن‏ندیم (  -377ق) در الفهرست خود تقریباً مانند کتابنامه‏نویسان معاصر، در ذیل هر طبقه موضوعی که «فنّ» نامیده، نخست نام نویسنده را (حسب اسم اشهر) آورده، سپس
به ذکر آثار او پرداخته است. البته با این تفاوت که هیچ کدام ـ اسامی مؤلفان و عناوین آثار ـ
ترتیب الفبایی ندارند.
ما روش شیخ طوسی (  -460ق) در الفهرست خود ـ که البته کتابی رجالی است ـ مبنی بر تقدّم نام نویسندگان، به ترتیب الفبایی، منتها صورت اسم اشهر آنهاست. فهرست شیخ منتجب‏الدین رازی، و معالم ابن شهر آشوب (سدة‏ ششم ق) تقریباً همین‏طور است. ولی کشف الظنون، حاجی خلیفه (سدة یازدهم ق) و الذریعه شیخ آقا بزرگ (سدة چهاردهم ق) مبنی بر تقدّم نام کتابها بر نویسندگان، یعنی شناسه‏آوری یا کلمه مدخلی (Entry word) با عناوین آثار به ترتیب الفبایی آنهاست.
فهرست یا کتاب‏شناسی موضوعی پس از ابن‏ندیم که سراغ داریم، و اگر از روی بی‏اطّلاعی، اشتباه نکنم تا عصر حاضر نمونه منحصر به فرد می‏باشد، آن هم از یک مرد «علم» منحصر به فرد و عالم کبیر ایران، ابوریحان بیرونی که دو فهرست مشهور، یکی برای کتابهای حکیم محمّد بن زکریای رازی، و دیگری که از برای کتابهای خودش ترتیب داده است، هردو اصلاً و فرعاً موضوعی‏اند؛ چنان‏که طبقات اصلیه (12 رده)، در فهرست کتابهای رازی عبارت است از کتابهای پزشکی، طبیعیات، منطقیات، ریاضیات و نجومات، تفاسیر و تلخیصات، فلسفیات، ما بعد طبیعی، الاهیات، کیمیائیات، کفریات و متفرقات؛ و امّا بیرونی کتابهای خودش را در هفت رده طبقه‏بندی موضوعی کرده است: ریاضیات (که خود شامل پنج زیر رده است: حساب، هندسه، مثلثات، رسم فنی و مسّاحی)، نجومیات (که شامل پنج زیر رده یا بهر است: هیئت, آثار جوّی، ابزارها، احکام نجوم و گیتی‏شناسی). جغرافیا و زمین‏سنجی، فیزیک و علوم طبیعی، تاریخ و گاه‏شناسی، ادبیات و فلسفه، اعتقادات و ادیان.
بدیهی است که نباید از ما ایراد بگیرند چرا به احصاء‏العلوم‏ها و فهرست‏العلوم‏ها و مفاتیح‏العلوم‏ها اشارتی نمی‏رود، چه دانسته است که مبحث این‏گونه آثار در مقوله حِکْمی «تقسیم‏بندی علم» می‏گنجد، نه در اصول نظری فهرست‏نگاری که اینک مطلب ماست. البته، طبقه‏بندی علوم با طبقه‏بندی کتابها، مجانست دارد، زیرا کتابها حاوی‏ علوم‏اند که در حکم ظرف و مظروف است؛ به عبارت دیگر، کتاب را «علم مکتوب» گفته‏اند، چنان‏که دانش مدوّن (Recorded Knowledge) هم خوانند. پس اگر حکیمی علوم را طبقه‏بندی کرد، در حقیقت کتابها یا علوم مکتوب را رده‏بندی کرده؛ و بالعکس اگر کتاب‏شناسی، کتابها را رده‏بندی نموده در واقع محتوای علمی و فکری آنها را که «موضوعات» باشد، طبقه‏بندی کرده است.
اینک باید دید که «مراتب علوم» چگونه بوده باشد، یعنی ترتیب (Order) طبقات موضوعی یا تقدّم و تأخّر آنها (Systematic Schedule) به لحاظ معرفت‏شناسی، کدام صواب و منطقی و طبیعی تواند بود. دانسته است که دانشها مرتبتهایی از «معرفت»اند و سیر معرفت آدمی هم علی‏التحقیق از «عین»
() به طرف «ذهن» (subject) بوده باشد، صرفنظر از این‏که در روند «شناخت» تأثیر متقابل دارند.
فلسفه و مذهب، بی تفاوت، معارفی ذهنی هستند؛ زیرا که با مقولات انتزاعی و مجرّدات سر و کارشان باشد؛ پس طبیعی، و هم منطفی چنان خواهد بود که در رده‏بندی دانشها هم از مبادی عینی ابتداء شود؛ و بالمرّه با تنازل کلیّت عینی (یا عینیتها) به مبانی ذهنی اقتراب گردد. جالب توجه است که حکم قرآن مجید مصرّح است به این‏که «سَنریهم آیاتِنا فِی الآفاقِ وَ فی اَنفسِهِم?[3] یعنی نخست عوالم عینی (آفاق) و سپس بدایع حکمت یا عوالم ذهنی (انفس) شایسته نگرش است. به عبارت دیگر، حکم قرآنی نیز قائل به سیر معرفت‏اندوزی، نخست، از مبادی عینی به طرف مفاهیم ذهنی است؛ مثلاً از حیث مصداقی توان گفت که اوّل «جغرافی»، سپس «تاریخ» بایستی مطمح نظر باشد.
ولی متاسفانه چنان‏که دانسته است، یکی از طبقه‏بندیهای رایج کتابداری در ایران، معروف به روش دهدهی یا دیویی که هم بدبختانه در تدوین کتاب‏شناسیهای ما اثر مخرب ضدّعلمی داشته، نظر به آن‏که واضع آن چارلز «کاتر» کشیش خیالباف آمریکایی، دانشهای آدمی را تنگ‏نظرانه و ابلهانه در ده‏طبقه کلّی محدود نموده، سوار بر ابرهای پندارآمیز مسیحی‏گری، یکسره از آسمان به زمین می‏نگرد، و به‏سختی با نردبان ده‏پله‏ای‏اش پای بر این خاکدان می‏نهد. چه از جمله در این طبقه‏بندی «جغرافیا»، یعنی زمین‏پیمایی و طبیعت‏نگری که دانش بخش بزرگی از عالم عین است، در آخرین رده، جزو تاریخ قرار گرفته (دانسته است که وی در اولین رده‏ها فلسفه و مذهب را نهاده) و آنگاه تراجم احوال رجال را هم سفیهانه جزو زیر رده‏های جغرافیا برشمار آورده است.








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ